Friday, August 17, 2007

پسربچه پنج‌ساله قربانی کوچک تریاک و پدر

انتشار فیلمی بر روی شبکه جهانی اینترنت که در آن پسربچه پنج‌ساله ایرانی در برابر دوربین اقدام به استعمال تریاک می‌کند، خشم و اعتراض بینندگان آن را در پی داشته‌است. در این فیلم که در ویدئوگوگل منتشر شده، پسربچه مذکور درحالی که به نظر می‌رسد پدرش در حال فیلمبرداری از وی است، به‌سهولت و با حرفه‌ای‌گری تمام در حال کشیدن تریاک بوده و دائما مورد تشویق پدر قرار می‌گیرد. پسربچه که نیمه‌عریان کنار اجاق نشسته، دربرابر سؤال پدر که از او می‌پرسد: «چه کار می‌کنی؟» پاسخ می‌دهد: «نشئه» و پدر با شعف می‌گوید: «پس بزن قدش...» و بعد می‌گوید: «حالا ادامه بده.» آنگونه که از گویش پدر کودک برمی آید آنها اهل خراسان هستند.انتشار این ویدئو که معمولا با پیام هایی مبنی بر وضعیت کودک ایرانی نمایش داده می شود و تا کنون بیش از صد هزار نمایش داشته است، مورد اعتراض شدید ایرانیانی از سراسر جهان قرار گرفته است.انتشار این ویدئو به گونه ایست که اینگونه تلقین می شود که مواردی از این دست در ایران عادیست و از اینرو علاوه بر جرم کودک آزاری، مساله وهن ملی نیز رسیدگی به این پرونده را جدی تر می کند.تا کنون هیچیک از نهادهای امنیتی در این خصوص اظهار نظری نکرده اند

افتخار امام جمعه تهران به تروریست خوانده شدن سپاه در آمریکا


در حالی که مقامات آمریکایی از احتمال تروریستی قلمداد کردن سپاه پاسداران ایران سخن می گویند، خطیب جمعه تهران اتخاذ چنین تصمیمی از جانب دولت ایالات متحده را "برگ زرین افتخار آفرین دیگری در پرونده سپاه" خوانده است.
سید احمد خاتمی که نمازجمعه این هفته تهران را امامت می کرد در خطبه های این نماز به ستایش از سپاه پرداخت و هنگامی که تروریستی قلمداد شدن این نهاد نظامی از سوی آمریکا را "برگ زرین افتخار آفرین" برای سپاه خواند، نمازگزاران با سردادن شعارهای "الله اکبر"، "مرگ بر آمریکا" و "مرگ بر اسرائیل" به ابراز احساسات پرداختند.
اظهارات آقای خاتمی در زادروز امام سوم شیعیان بیان شده که در ایران "روز پاسدار" نام گرفته است.
وی در ادامه سخنانش، ورود سپاه پاسداران به فهرست سازمانهای تروریستی دولت آمریکا را "مدال افتخار ابدی" برای "سبزپوشان انقلابی نظام جمهوری اسلامی ایران" خواند و عبارتی از آیت الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی را نقل کرد که گفته است: "وقتی دیدید دشمنان شما از نهادی و فردی بد می‌ گویند، این نشانه این است که این نهاد مؤثر است".
سید احمد خاتمی، سپس تصمیم دولتمردان آمریکایی برای تروریستی قلمداد کردن سپاه را ناشی از "خط دادن" کسانی دانست که آنان را چنین معرفی کرد" "ضد انقلابهای فراری استحاله شده ‌ای که نتوانستند این ملت را تحمل کنند و ملت آنها را بیرون کرد".
به گفته آقای خاتمی، این افراد به آمریکاییها چنین گفته ‌اند: "مقابله شما با انرژی هسته‌ ای، آب در سندان کوبیدن و آب در هاون کوبیدن است، زیرا تبدیل به خواسته ملی شده است، ضد انقلابهای استحاله شده به آمریکا خط دادند: 'شما دارید خودتان را رویاروی ملت قرار می ‌دهید ، بیایید با سپاه مبارزه کنید، سپاه را تخریب کنید، سپاه را بی ‌تأثیر کنید".
من به آمریکاییها می ‌گویم که اینها دارند دوباره شما را در باتلاق و چاله می‌ اندازند ... اگر بخواهند در این عرصه هم دیوانگی کنند، باتلاقی برای آنها پیدا خواهد شد که رفتن به داخل با آنهاست، ولی بیرون آمدنش با آنها نیست، اینها با پای خود دارند وارد باتلاق می‌ شوند

سید احمد خاتمی
امام جمعه موقت تهران در ادامه سخنانش به آمریکاییها هشدار داد: "من به آمریکاییها می ‌گویم که اینها دارند دوباره شما را در باتلاق و چاله می‌ اندازند، آمریکاییها بدانند در این عرصه، همانند انرژی هسته ‌ای، مواجه با کل ملت هستند و ملت بزرگ ایران هیچگاه فرزندان انقلابی ‌اش را تنها نخواهد گذاشت، بدانند اگر بخواهند در این عرصه هم دیوانگی کنند، باتلاقی برای آنها پیدا خواهد شد که رفتن به داخل با آنهاست، ولی بیرون آمدنش با آنها نیست، اینها با پای خود دارند وارد باتلاق می‌ شوند".
در صورتی که دولت آمریکا سپاه پاسداران را در فهرست سازمانهایی قرار دارد که از دید این دولت، تروریستی تلقی می شوند، سپاه تنها نهاد رسمی نظامی در این فهرست و همچنین، در کنار سازمان مجاهدین خلق، دومین نهاد ایرانی در این فهرست خواهد بود.
این خبر که دولت آمریکا قصد دارد سپاه پاسداران را سازمانی تروریستی قلمداد کند هنوز به صورت رسمی اعلام نشده و مقامهایی که این خبر را در اختیار بی بی سی و سایر رسانه ها قرار داده اند خواهان فاش نشدن نام خود شده اند.
به گفته این مقامات، علاوه بر دولت آمریکا، تعدادی ازاعضای مجلسین نمايندگان و سنای آمريکا نيز طرحی برای تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران تدوین کرده اند.
این خبر با اینکه بازتاب گسترده ای در رسانه های اروپا و آمریکا داشته هنوز با واکنش رسمی ایران مواجه نشده است.
وزارت امورخارجه ایران تنها به این بسنده کرده کرده که طی اظهاراتی تحت عنوان "مقام آگاه" و نه از جانب سخنگوی این وزارتخانه اعلام کرده که نسبت به اخباری که از مراجع رسمی منتشر نشده، نمی‌ توان اظهار نظر قطعی کرد و آورده است: "این گونه اخبار در چهارچوب فعالیتهای تبلیغاتی - روانی دولتمردان آمریکا عیله جمهوری اسلامی ایران است و فاقد ارزش حرفه‌ ای می ‌باشد، چنانچه این گونه اخبار تبلور واقعی داشته باشد، رخداد جدیدی نبوده و مغایر با موازین قانونی و حقوقی است و می‌ بایست در حد خبر یک بار مصرف برای آن ارزشگذاری کرد".
با این حال، برخی فرماندهان و مقامات میانی سپاه پاسداران نیز طی سخنرانیهایی در آستانه "روز پاسدار"، نسبت به تصمیمی که احتمال دارد دولت آمریکا در مورد سپاه بگیرد واکنشهایی نشان داده و در رد آن سخن گفته اند.

Wednesday, August 1, 2007

زوجین پای همدیگر را بگیرند

دو سال قبل وقتی داشتم می نوشتم که اگر احمدی نژاد برسرکار بیاید، سرکوب و فشار اجتماعی تشدید می شود، خودم نمی توانستم بفهمم که این موضوع یعنی چه. در حقیقت می دانستم که چنین اتفاقی خواهد افتاد، اما نمی توانستم آن را تصور کنم. در آن تابستان سال 1384 نمی توانستم ایرانی را تصور کنم که هر هفته خبر اعدام و مرگ گروهی را می شنویم و خبر دستگیری کسانی را می شنویم که می نویسند و حرف می زنند و فکر می کنند. امروز خبر دستگیری فرشاد قربانپور و مسعود باستانی آمد و اینکه سهیل آصفی جوان هم احضار شده است و خانه اش را بازرسی کرده اند و همه چیزش را برده اند. خبرهای بد مثل اینکه نمی خواهند امان نفس کشیدن را به آدم بدهند. به نظر می رسد که دولت و قوه قضائیه دارند با شدت می کوبند، از طرفی می خواهند شرایط را چنان سنگین کنند که در همین شش هفت ماه باقی مانده تا انتخابات فضای کشور را چنان کنند که مردم هیچ امیدی به رفتن پای صندوق رای نداشته باشند و دعا کنند که آمریکا حمله کند. این وضع ذلت باری است. ذلت بار و غیر انسانی. اگر اصلاح طلبان و نیروهای فعال سیاسی به این فشارها واکنش نشان ندهند، خودشان را خراب کرده اند و اگر واکنش نشان بدهند، زیر فشار بیشتری قرار می گیرند. برای گریز از این فشار فقط یک راه باقی است، این که در مقابل فشار اعتراض کرد. هرکسی که گمان کند این شتر در خانه او نخواهد خوابید، اشتباه می کند، این شتری است که مرتضوی روی آن نشسته است و وظیفه دارد به خانه همه سر بزند، تنها راهی که مانده این است که به این وضع اعتراض کنیم. دیروز در مورد صدور حکم اعدام برای دو روزنامه نگار کرد، یعنی عدنان حسن پور و دوستش نوشته بودم، اما امروز گفته های صالح نیکبخت، وکیل دادگستری را خواندم که گفته بود: « آنها بخاطر روزنامه نگاری دستگیر نشده اند، دوستان خارج نشین موضوع را قاطی و مغشوش کرده اند و دنبال شهید می گردند. نه عدنان قهرمان است و نه دوستش. هر دو بخاطر کار حزبی دستگیر شدند و مطالب و مدارک مربوطه از طرف آنها ثبت و ضبط شده است.» این خبر هم خوب است و هم بد، خوب است، چرا که نشان می دهد که قوه قضائیه هنوز آنقدر دیوانه نشده که به روزنامه نگار حکم اعدام بدهد و طبعا نباید گذاشت به هیچ وجه فضائی بوجود بیاید که هرگونه مجازات سنگین در انتظار روزنامه نگاران باشد، از طرف دیگر خبر بدی است، به این معنی که صدور حکم اعدام دارد چنان عادی و معمول می شود که می توانیم با خیال راحت بگوئیم که پس برای اعدام دلیل منطقی دارند. وضع بدی است، اگر نترسی و نترسانی فشار سنگین می شود و اگر بترسی و بترسانی می شود همان که او می خواهد، یعنی زندگی مردم در وحشت. ابراهیم یزدی گفت: « با زندانی کردن فعالان دانشجویی می خواهند ما را بترسانند.»
گوجه فرنگی حق مسلم ماستواقعا به قول شیمون پرز« احمدی نژاد یک جوک باورنکردنی است.» گاهی اوقات یک حرف هایی می زند که آدم باید گوش هایش را پاک کند، سرش را تکان بدهد، دوباره بخواند، دوباره گوش بدهد، ببیند واقعا یک موجودی که نه رئیس جمهور، حداقل دیپلمه بیکار، چنین سخنان نغزی را صادر کرده است. به دنبال شکست غیرمنتظره تیم فوتبال ایران و حذف تیم ملی در همان اوایل کار، احمدی نژاد در کمال افتخار و شادمانی گفت: « افتخارات اخیر در تاریخ ورزش ایران بی سابقه است. این که ورزشکار زن ما در رشته دو و میدانی با حفظ شخصیت و کرامت انسانی و اسلامی در رقابت های قهرمانی آسیا روی سکوی افتخار می رود، دارای ارزش ویژه است.» احمدی نژاد در یک مورد دیگر گفت: « هرگز ندیدم که مردم شعار بدهند گوجه فرنگی، گوجه فرنگی، حق مسلم ماست.» آگاهان در همین راستا موارد زیر را تذکر دادند.اول: مردم ایران اصولا مشکل شان گوجه فرنگی نیست، مشکل اصلی شان انرژی هسته ای است که خدا را شکر داریم و از آن استفاده می کنیم.دوم: اصولا وقتی رئیس جمهور جمله ای که خودش قبل از انتخابات گفته است را خودش نشنیده، طبیعی است اگر هم مردم چنین شعاری داده باشند، نمی شنود.سوم: با توجه به اینکه گوجه فرنگی اصولا کلمه خوبی برای شعار نیست، چون نه وزنش درست است و نه قافیه اش جور است، طبیعی است که به جای اینکه مردم شعار بدهند گوجه فرنگی حق مسلم ماست، دانشجویان در فاصله ده متری با احمدی نژاد شعار می دهند « آزادی حق مسلم ماست.» من مطمئنم این یکی را هم احمدی نژاد نشنیده است.چهارم: فرض کنیم مردم چنین شعاری داده بودند، اگر چنین شعاری داده بودند، الآن به همان اندازه که انرژی هسته ای در اختیار مردم است و نیروگاه بوشهر از صبح تا شب مشغول کار است و اورانیوم غنی سازی می کنیم کیلو کیلو، قیمت گوجه فرنگی پائین می آمد؟پنجم: علت اینکه مردم شعار ندادند گوجه فرنگی حق مسلم ماست، این بود که اصولا دولت احمدی نژاد برای حل مشکل اقتصادی مردم روی کار نیامده، مردم به احمدی نژاد رای دادند که انرژی هسته ای تولید شود که شد، به او رای دادند که امنیت برای مردم بوجود بیاورد که آورد، به او رای دادند که اسرائیل را از روی نقشه دنیا حذف کند که کرد، حالا مرگ می خواهید بروید کردستان، لازم هم نیست روزنامه نگار باشید.
زوجین پای همدیگر را بگیرندمشکل تاکستان حل شد، اعلام شد که رسیدگی به تخلفات قاضی صادر کننده حکم سنگسار را در تاکستان داده است، حتما انجام می شود. آگاهان گزارش دادند که برای رسیدگی کامل به تخلفات این قاضی قرار است همان شعبه ای که به تخلفات قاضی مرتضوی رسیدگی کرده است، رسیدگی کند که عدالت کاملا اجرا شود. حالا خیال تان راحت شد؟! خبر دیگر این که فردا قرار است هفت نفر در مشهد اعدام شوند که مشکلات کشور کاملا حل شود. هفته بعد هم قرار است به تخلفات قاضی مشهد رسیدگی شود که عدالت در این استان هم اجرا شده باشد. از طرف دیگر معاون دادستانی گفت: « زوج ها در خیابان دست همدیگر را نگیرند، این کار درست نیست.» به همین دلیل قرار است کارهای زیر که درست است به جای آن کار که درست نیست، انجام بگیرد:اول: زوج ها می توانند دست ماموران نیروی انتظامی را بگیرند.دوم: زوج ها می توانند دست زوج های دیگر را بگیرند که نیروی انتظامی آنها را راحت دستگیر کند و بیخودی وقتش را برای تذکر دادن هدر ندهد.سوم: زوج ها می توانند برای احترام به امنیت اخلاقی جامعه، به جای اینکه دست همدیگر را بگیرند، یک طناب گردن همسرشان بیندازند و او را همراه ببرند.چهارم: زوج ها می توانند به جای این که دست همدیگر را بگیرند، پای همدیگر را بگیرند، فقط چون خم شدن اصلا کار درستی نیست، باید زوج یا زوجه پای خودش را بالا بیاورد که زوج یا زوجه بدون خم شدن پای طرف را بگیرد.پنجم: زوج ها برای حفظ کانون خانواده و احترام به امنیت اجتماعی و اخلاقی می توانند به جای اینکه دست همدیگر را بگیرند به همدیگر لگد بزنند، همدیگر را گاز بگیرند، همچنین برای افزایش ضریب امنیت اجتماعی می توانند با سنگ هم به همدیگر حمله کنند.ششم: زوج هایی که می ترسند وسط خیابان همدیگر را گم کنند، می توانند دست بچه شان را بگیرند. البته باید دستکش دست شان بکنند که بچه یا خودشان احساس نکنند که فعل حرامی انجام شده است.معاون دادستانی همچنین اعلام کرد که در مرحله بعدی طرح امنیت اجتماعی برقراری هر گونه ارتباط مشروع میان زوجین هم غیرقانونی است. کسانی که قصد ازدواج دارند، از این به بعد این نکته را در نظر بگیرند. مجلس خبرگان جلسه فوق العاده نخواهد داشتمجلس خبرگان رهبری که پس از درگذشت آیت الله مشکینی رئیس این مجلس احتمال داشت که با تشکیل جلسه فوق العاده، هاشمی رفسنجانی را به عنوان جانشین انتخاب کند، اعلام کرد که برای تعیین جانشین آیت الله مشکینی جلسه فوق العاده نخواهد داشت. این مجلس اعلام کرد که منتظریم نفر بعدی هم بمیرد تا بیخودی وقت تلف نشود

Friday, July 27, 2007

دوست چاق انتخاب نکنبد!



محققان آمریکایی می گویند داشتن دوست، خواهر و برادر یا همسری که اضافه وزن دارد خطر چاقی را در فرد افزایش می دهد.
به گفته آنها داده های شخصی مربوط به بیش از 12 هزار نفر حاکی از آن است که احتمال چاق شدن فرد در صورت چاق بودن دوست، خواهر و برادر، یا همسر به ترتیب به میزان 57 درصد، 40 درصد و 37 درصد افزایش می یابد.
آنها استدلال می کنند که این مطالعه نشان می دهد عوامل اجتماعی، مانند سایز اندام سایر افراد، در چاق شدن موثر است.
نتایج این مطالعه در نشریه پزشکی نیوانگلند چاپ شده است. با این حال پژوهشگران می گویند نتایج آن قطعی نیست زیرا ممکن است عوامل پنهان دیگری نیز در کار باشد.
محققان در دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد و دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در سن دیه گو، داده های جمع آوری شده طی 32 سال را به عنوان بخشی از یک مطالعه قلب بررسی کردند.
شرکت کنندگان اطلاعات شخصی خود از جمله "شاخص وزن بدن" و نام دوستانی که می شد با آنها تماس گرفت را ارائه کردند.
'علت و معلول'
نویسندگان مقاله توانستند پیوندهای اجتماعی فراد از جمله روابط با دوستان و اعضای خانواده را به دقت ترسیم کنند.
تاثیر مربوط به چاقی عموما میان افراد جنس موافق شدیدتر بود.
و تحلیل آنها به این مساله اشاره داشت که این ارتباط را فقط نمی توان به شباهت ها در سبک زندگی و محیط افراد نسبت داد و برای مثال تاثیر دوستان حتی وقتی در مناطق مختلف زندگی می کردند همچنان هویدا بود.
نیکلاس کریستاکیس از محققان این مطالعه گفت: "اینطور نیست که افراد چاق یا افراد لاغر برای وقت گذرانی دنبال افرادی مثل خود بگردند."
"بلکه یک رابطه مستقیم، علت و معلولی، وجود دارد. ظاهرا اتفاقی که می افتد این است که یک شخص که چاق می شود به احتمال زیاد تغییری در برداشت ها نسبت به آنچه اندازه مناسب اندام به حساب می آید ایجاد می کند."
"افراد به این نتیجه می رسند که چاق تر شدن قابل قبول است چون افرادی که اطرافشان هستند چاق تر هستند، و این طرز فکر گسترش می یابد."

فاطمه رجبی: متأسفانه خاتمی هنوز با لباس روحانی دارد می گردد!



این مطلب به قلم فاطمه رجبی در سایت وی منتشر شده است و صرفاً جهت آشنایی بیشر مخاطبان عصرایران با "نوع خاصی از ادبیات معاصر!" منتشر می شود: سفرمحمد خاتمی به دارالعباده یزد و دارالمؤمنین کاشان در سیزدهم رجب، مایه شگفتی بسیار می‌شود، و این پرسش طبیعی را پیش می‌آورد که آیا شهرهای یزد و کاشان که در دوران طاغوت هم به دارالعباده و دارالمومنین مشهور بودند، امروز در بستر سیاسی‌کاری اصلاح‌طلبانه نزول یافته‌اند؟!
سخن روشن‌تر و رساتر آنکه، محمد خاتمی پس از 8 سال حاکمیت اصلاح‌طلبی با مبنا و انگیزه و هدف دین‌ستیزی و فرهنگ‌سوزی، در دوران جدید شگرد دیگری را پیش گرفته است. وی که متأسفانه هنوز لباس روحانی بر تن دارد، در حالی که با چماق 8 ساله ریاست‌جمهوری خود مدام بر فرق ملت کوبید که: "اندیشه‌ای که رأی نیاورده حق نظر ندارد، و باید به اراده مردم تمکین کرد." امروز نه تنها رأی دینمدارانه مردم را بر نمی‌تابد، بلکه شتابزده و نابردبارانه با دوره‌گردی‌های مشکوک خارجی و سفرهای پر مسأله داخلی در پی اغراض سیاسی است.
سؤال این است که محمد خاتمی دارای چه جایگاهی است؟ روحانی است؟ با کدام تحصیلات و وجهه‌ی حوزوی؟ کدام مبنا و باور دینی؟ کدام رفتار و گفتار مذهبی؟ آیا صرف داشتن لباس روحانی، می‌تواند او را یک روحانی صاحب‌نفوذ در میان دینداران یا بی‌دینان معرفی کند؟ آیا فریاد 8 ساله‌اش مبنی بر "شکست دین در تقابل با آزادی" که عملا هم به انجام آن همت گماشت، از کدام ذهن پاک خواهد شد؟ آیا منابع مالی نامعلوم داخلی و خارجی و البته بی‌پایان او که هزینه سرسام‌آور، کردارهای سیاسی ـ حزبی و سفرهای مارکوپولویی و قبیله‌ای‌اش را تأمین می‌کند، می‌تواند مایه نفوذ و آبروی دینی یا سیاسی برای او باشد؟
آیا انجام عمل حرام وی در دست دادن با زنان در ایتالیا که علاوه بر فیلم، تصاویرش در روزنامه کیهان درج گردید. مؤید روحانیت، دینداری و شایستگی و صلاحیت اوست؟ آیا خاتمی یک دانشگاهی است؟ با کدام مدرک علمی؟ آیا تکرار گفته‌های دین‌ستیزان قرن 18 اروپا مؤید دانشگاهی بودن اوست، یا نوشتن کتابی غرب‌گرایانه که تایید استاد مارکسیست اخراجی را پشتوانه دارد.
آیا گفت‌وگوی تمدن‌هایش که یک سر آن عطاء ا... مهاجرانی است با رسوایی‌های اخلاقی و سیاسی، سر دیگرش در دکترای افتخاری خاتمی در انگلیس و دست دادن او با زنان در ایتالیا، و سجده کردن بر کاخ سفید با اهدای ویزای اعضای و خدمات تشریفات کاخ سفید به وی، می‌تواند جایگاه معتبر سیاسی و یا علمی برایش ایجاد کند؟
آیا اعترافات هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش در «براندازی نرم» توسط اصلاح‌طلبان حاکم و نام بردن از افراد مؤثر و مسؤول دولت خاتمی ـ که البته به یمن وجود ضرغامی سانسور شد ـ دستمایه‌ی «خاتمی» در سفرهایش می‌باشد؟
به هر حال خاتمی با تئوری و عمل دین‌ستیز آشکارا اعلان داشته می‌دارد که التزام اعتقادی و عملی به اسلام ندارد. این مهم عملا به انجام رسیده گرچه جامعه روحانیت نسبت به آن متأسفانه با اغماض نگریست. و دادگاه ویژه روحانیت در خلع لباس او و حتی احضار و محاکمه‌اش تقصیرکار باقی ماند. اما از این به بعد سفرهای خاتمی به هرکجا می‌تواند باشد و با هر منبع مالی حمایت شود. واشنگتن یا تل‌آویو، لندن یا ... .
اما در ایران و در میان مردم دین‌مدار، وطن‌دوست و غیرتمند و با فرهنگ چرا؟
حال پرسش آن است اصلاح‌طلبی برانداز، دستوری و هدفمند، با کدام نگاه و غرض‌ورزی و برآورد، شهرهای مؤمن‌پرور «یزد» و «کاشان» را آن هم در شب میلاد امیر عدل، مولای متقیان و افضل مخلوقات پس از پیامبر خاتم صلی‌الله علیه و آله و سلم میدان جولان «خاتمی» می‌کند؟ آیا شکستن قبح انجام عمل حرام آن هم در لباس روحانیت، چنین هزینه‌ای را می‌طلبد؟ آیا فرهنگ‌ستیزی بی‌سابقه محمدخاتمی باید با ملعبه کردن آبروی مردم یزد یا کاشان استمرار یابد؟
به هر حال بر مردم یزد و کاشان است که این میهمان خود خوانده را در نحوة میزبانی متوجه اعمال فرهنگ‌سوز خود کنند، و به او یادآور شوند که به همان سفرهای آمریکا و انگلیس و فرانسه‌اش اکتفا کند، و دست از سر مردم مؤمن ایران اسلامی بردارد. آیا در شهرهای ایران امکان دست دادن با زنان برای او....!

Monday, July 23, 2007

روشن:همه مي‌دانند كه قلعه‌نويي مربي كوچكي است



خبرگزاري فوتبال ايران- حسن روشن، مهاجم اسبق تيم‌ملي و استقلال با اشاره به ناكامي ايران در مسابقات جام ملت‌هاي آسيا گفت: همه مردم و فوتبالدوستان از اين شرايط ناراحت هستند ولي خود بزرگ‌نمايي و لجبازي‌هاي كادرفني باعث شد تا تيم‌ملي نمايش ضعيفي از خود ارائه دهد.وي در گفت‌وگو با خبرگزاري فوتبال ايران با بيان اين مطلب اظهار داشت: اگر قلعه‌نويي اختيارات را در بين دستيارانش تقسيم كرده باشد، بايد كادرفني را مقصر اصلي قلمداد كرد، در غير اينصورت فقط شخص قلعه‌نويي پاسخگوي ناكامي تيم‌ملي خواهد بود. اين در فوتبال كاملاً جاافتاده كه در برد و باخت نقش سرمربي از هم پررنگ‌تر است و اين موضوع در مورد تيم‌ملي هم صدق مي‌كند.روشن در ادامه گفت: انسان هميشه تشنه پيشرفت است و بلندپروازي دارد ولي بايد جايگاه افراد هم به خوبي تعريف شود. امروز بايد كساني را مقصر اصلي قلمداد كرد كه قلعه‌نويي را به عنوان سرمربي انتخاب كردند، در صورتي‌كه همه مي‌دانند او براي هدايت تيم‌ملي يك مربي كوچك بود و سرانجام همه چيز دست به دست هم داد تا حتي از تيم‌هاي متوسط آسيايي هم عقب بمانيم.وي تاكيد كرد: چند ماه پيش بارها كارشناسان گفتند كه تيم‌ملي مربي بزرگ مي‌خواهد ولي متاسفانه مسئولان فدراسيون روي عقايد خود پافشاري مي‌كردند تا اين وضعيت به وجود بيايد. وقتي اين حرف را زدم منظورم اين نبود كه مرا سرمربي تيم‌ملي كنند، بلكه اعتقاد داشتم يك مربي بزرگ و با جرأت بايد روي نيمكت تيم‌ملي بنشيند.روشن افزود: پس از صعود به جام ملت‌ها و مشخص شدن حريفان، هيچ برنامه‌اي براي حضوري پرقدرت در اين مسابقات نداشتيم و مستحق ناكامي در اين مسابقات بوديم. متاسفانه همه چيز از دست رفت و هيچ‌كس هم جوابگو نخواهد بود.بازيكن اسبق تيم‌ملي در ادامه صحبت‌هاي خود گفت: تيم‌ملي بازيكنان بزرگي دارد كه در ليگ‌هاي آلمان، اسپانيا، ايتاليا و انگليس بازي مي‌كنند. آنها زيرنظر بزرگترين مربيان دنيا بازي مي‌كنند و با اين شرايط نمي‌توانند اين موضوع را در خودشان هضم كنند كه يك مربي كوچك بالاي سر آنها باشد. بازيكني كه در تيم‌هاي اروپايي بهترين تمرينات را انجام مي‌دهد، با تمرين آقاوسط و دويدن دور زمين نمي‌تواند براي تيم‌ملي مفيد باشد، اگر يك مربي بزرگ وكاربلد روي نيمكت ايران بود، به طور حتم نتايج بهتري مي‌گرفتيم.روشن در پايان تصريح كرد: مثل اينكه بعضي از بازيكنان تيم‌ملي، حاضر به زدن پنالتي نشده‌اند كه اين موضوع ضعف مديريت سرمربي را نشان مي‌دهد. ما شرايط بسيار خوبي براي قهرماني داشتيم ولي همه چيز به آساني هدر رفت. فقط اميدوارم آقايان طاقت انتقاد را داشته باشند چون انسان براي پيشرفت احتياج به منتقد دارد و تعريف و تمجيد موافقان هيچ فايده‌اي ندارد. جهان فوتبال

همه سوپر مارکت‌های محله رئیس جمهور!



عضو فراکسیون اقلیت در واکنش به اظهارات مهدی کلهر، مشاور رسانه‌ای رئیس جمهور، مبنی بر این که «کوتوله‌هایی در مجلس داریم که نهایت ایده‌آلشان گوجه فرنگی است و زمانی که گوجه فرنگی سالادشان کم می‌شود، نعره می‌زنند» گفت: از قول ما به آقای کلهر بگویید که لازم نیست از نمایندگان انتقاد کنند، بهتر است آدرس سوپرمارکت محله آقای احمدی‌نژاد که مواد غذایی ارزان می‌فروشد را بدهد.
بیژن شهبازخانی در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی آفتاب با اشاره به سخنان احمدی‌نژاد در مجلس راجع به قیمت گوجه فرنگی گفت: پیشنهاد آقای احمدی‌نژاد این بود که مردم گوجه‌فرنگی، مرغ، تخم‌مرغ و غیره را از سوپر مارکت محله ایشان که ارزان فروش هم است، بخرند. این مسأله تقصیر نمایندگان نیست، اما نمایندگان به محله آقای رئیس جمهور مراجعه کردند و این مغازه را نتوانستند پیدا کنند!
وی خطاب به کلهر گفت: ایراد در خود دولت است بنابراین به دنبال مقصر در بین نمایندگان نگردید بلکه مشکل را از داخل خود دولت جستجو کنید.
شهبازخوانی در پایان افزود: در هر صورت ما هنوز منتظریم که آدرس سوپر مارکت محله آقای رئیس جمهور به نمایندگان داده شود و ما هم این آدرس را به مردم بدهیم تا مردم از این سوپر مارکت منصف خرید کنند.